شیخ بهاءالدین عاملی، عالم، فقیه و عارف برجسته شیعی قرن دهم هجری بود و با آنکه زبان پارسی زبان مادریش به شمار نمی آمد، دستی هم در شعر و سخنوری به زبان پارسی داشت؛ شاعری میانحال که شعر در دست او نه میدان نمایش هنر که ابزار انتقال احساس و عاطفه و اندیشه بود و این خود عاملی شد که شعرش از پیچیدگیها و تکلفات شاعرانه و تصاویر تودرتو به دور ماند. این مقاله کوششی است در باب تشبیه در اشعار او که با بسامدی چهل و پنج درصدی در میان انواع صور خیال در بالاترین مرتبت در شعرش نشسته است؛ تشبیهاتی که اغلب ابتکار چندانی ندارد، اما خالی از لطافت و ظرافت شاعرانه هم نیست. تشبیهاتی که اساسا تلاشی است برای ملموس و محسوس کردن عناصر انتزاعی. از همین روست که بهائی بیشترین بهره را از تشبیه عقلی به حسی برده و غالب عناصر سازنده در مشبه های خویش را از عناصر مجرد و انتزاعی و مشبه به ها را از عناصر محسوس برگزیده است.